دانشجو......
همه را من دیدم...
من در این دانشگاه در به در ویرانم...
من به یک نمره ی ناقبل 10خشنودم...
من به لیسانس قناعت دارم...
من نمیخندم اگر دوست من می افتد...
من نمیخندم اگر نرخ ژتون را2برابر بکنند ونمیخندماگر موی سرم میریزد...
من در این دانشگاه در سراشیب
کسالت هستم...
خوب میدانم استاد کی کوئیز میگیرد...
برگه ی حذف کجاس...
سایت ورایانه ی آن مال من است...
نقلیه ی دانشگاه از آن من است...
ما بدانیم اگر سلف نباشد
همگی میمیریم....
واگر حذف نباشد همگی مشروطیم...
ما نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها...
کار ما شاید این است
که در مرکز پاسخ پی اصلاح خطاها
برویم.............
+ نوشته شده در یکشنبه سوم دی ۱۳۹۱ ساعت 17:21 توسط اقدس شریفات
|